اسکناس 100 يوروئی � تجارت مدرن!!!
It is the month of April, on the shores of the
raining, and the little town looks totally deserted. It is tough
times, everybody is in debt, and everybody lives on credit.
ماه آپريل است، درکنار يکی از سواحل دريای سياه. باران می بارد، و شهر کوچک همانند صحرا خالی بنظر می رسد. درست هنگامی است که همه در يک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند.
Suddenly, a rich tourist comes to town.
He enters the only hotel, lays a 100 Euro note on the
reception counter, and goes to inspect the rooms upstairs in
order to pick one.
ناگهان، يک مرد بسيار ثروتمندی وارد شهر می شود. او وارد تنهاهتلی که در اين ساحل است می شود، اسکناس 100 يوروئی را روی پيشخوان هتل میگذارد و برای بازديد اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
The hotel proprietor takes the 100 Euro note and runs to
pay his debt to the butcher.
صاحب هتل اسکناس 100 يوروئی را برميدارد و در اين فاصله می دهد و بدهی خودش را به قصاب می پردازد.
The Butcher takes the 100 Euro note, and runs to pay his
debt to the pig grower.
قصاب اسکناس 100 يوروئی را برميدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
The pig grower takes the 100 Euro note, and runs to pay his
debt to the supplier of his feed and fuel.
The supplier of feed and fuel takes the 100 Euro note and
runs to pay his debt to the town's prostitute that in these
hard times, gave her "services" on credit.
مزرعه دار، اسکناس 100 يوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامين کننده خوراک دام و سوخت ميدود. تامين کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 يوروئی را با شتاب پرداخت به فاحشه شهر که به او بدهکار بود ميبرد. او در اين اوضاع خراب اقتصادی به اعتبار مزرعه دار �خدمتش� را انجام داده بود تا پولش را بعدا دريافت کند.
The hooker runs to the hotel, and pays off her de bt with the
100 Euro note to the hotel proprietor to pay for the rooms
that she rented when she brought her clients there.
فاحشه اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زيرااو به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگاميکه مشتری خودش را يکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرايه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.
The hotel proprietor then lays the 100 Euro note back on
the counter.
حالا هتل دار اسکناس را روی پيشخوان گذاشته است.
At that moment, the rich tourist comes down after inspecting
the rooms, and takes his 100 Euro note, after saying that he
did not like any of the rooms, and leaves town.
در اين هنگام توريست ثروتمند پس از بازديد اتاق های هتل برميگردد و اسکناس 100 يوروئی خود را برميدارد و می گويد از اتاق ها خوشش نيامد و شهر را ترک می کند.
No one earned anything. However, the whole town is now
without debt, and looks to the future with a lot of optimism.
And that, ladies and gentlemen, is how the
در اين پروسه هيچکس صاحب پول نشده است. ولی بهر حال همه شهروندان در اين هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هايشان را پرداخته اندو با يک انتظار خوشبينانه ای به آينده نگاه می کنند.
خانم ها و آقايان گرامی، خوب است بدانيد، با اين ترتيب است که دولت انگلستان در سرتاسر موجوديتش معامله می کند
5851 بازدید
1 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
12 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian